هوای تازه ...

در کارگه خیال

نقش تمثال تو ریختم

مستانه رقص کنان

در کُنه خیالم

بر مدار دلبری

نه هوشت بود و نه حال

نه هوشم بود و نه حال

انگار نگارگر ذهن 

از جام تو نوشاند مرا مِی

نه هوایت برون می رفت

نه خیال تو از ذهن ...

در هوای نبودنت

کاش هماره

در کارگه خیال

مِی باشد و رقص و مستی و تو ...

 

 

هوای تازه ......

لینک کانال تلگرامی آسمان

 

 

سلام دوستان لینک کانال تلگرامی اشعارم رو براتون قرار دادم.خوشحال میشم عضو بشین.

 

shaere_aseman@

هوای تازه ......

همچو کاهی بَرِ دستانِ توام

مرا به جایی برسان

که نسیم از آن می گذرد

می گذرد، می رود

تا بدانجا که سحر کند بیدار

چشم خفته ی عشاق را ...

با ما آشنا باش

من همانم که تو

دشمنم می داشتی

دیدی آخر همه رفتند

.... و  تو ....

هرگزم پند ندادی که بمانم

و کنون

هستم و خوش که نیَم

از سر منزل عشق تو بیرون

یارا! ار که ما را مپسندی مپسند

 لیک « ما ز یاران چشم یاری داشتیم »

هوای تازه ......

ای گل همیشه زیبا

پس بزن خاک ها و غبارها را

یاد من کن

بی تو خراب و مستم

رسم دنیاست

گر نباشی در کنارم

مِی پرستم ....

عاشقانه سر به پستوی خیالت می گذارم ....

پا به پای روزگارم

چینی نازک تنهایی من می شکند

گر که نیایی به بَرَم ....

هوای تازه ......

کجایی مرد باران ؟

در کوچه های ما گذر کن

همسفر با دل ما شو

از دیار ما هم سفر کن

تفتیده، کوچه های قلبمان

گرد و خاک دوری ات

نشسته، بر در و دیوار شهرمان

کجایی مرد باران ؟

آسمان خیس

ابرها خیس

کوچه ها خیس

نرگس نگاهمان

جای پای بهار می شکفد

یاس ها و نسترن ها

سنگ فرش قدومت

سبز در دیار تو هر برگ منتظر

مرد بارانی قلبم

می مانم ! تا ابد ..

تا که با آمدنت

گل بردمد ...

هوای تازه ......

نیمه شب است و دلم تنگ توستکبوترانه هوای تو را به پر دارمای راحت روح منزیر زبان دل و ذهنمواژگانی شیرین ولی تشنه بیانچنان ماهی قرمز برکه ی تنهاییآرام و بی صدا غوطه ورنددر عشق ...واژگان امشب لباس معنا به هوای تازه ......ادامه مطلب

تا تو رفتی دل گرفت

کم شد از عمر

مرگ جان گرفت

رفت شادی و نشاط

جهانم را غم گرفت

مجنون وار واله و حیران

در پی دلداری ات

حسرت بودنت آه گرفت ...

خوشی ها دست به خاک دادند

غصه ها طغیان نمودند

ابر چشم ها بارش گرفت

سیلاب اشک بر خنده ها سایش گرفت ...

روان

تبسم خال لبت در ذهن

محبوب بی وفا

کاش بیایی و در آغوش کشی

تن افسرده بسان جماد را ...

 

 

 

هوای تازه ......

نازل می شود هر شبباران فراغت از چشممتابع اختیار من نیستسیل ویرانگر قلبم ...هجمه ی احساس منبرون تراود از چشمان خسته امخسته از عمق به گِل نشسته ی زورق عشق ...تو در ورای زندگی منبسان آسمان نقره کوب شبپر هوای تازه ......ادامه مطلب

هوا هوای توست

عسل می بارد از کام دلم

عشوه کم کن

دل سپار

به این عاشق رسوا

پا به پای نفس های دلم

دمی بِدَم

در هوای عاشقی ...

 

 

 

هوای تازه ......

مثل آسمان

در هوایت

ابری ام ...

وز فراقت

می بارد از چشمانم

دُرّ و گوهر ...

 

 

 

 

هوای تازه ......